درباره‌‌ی راهنمای خوانش آثار ساموئل بکت

وقتي جنگ شروع شد، او در ايرلند بود، اما لجاجتي خاص و سرسختانه باعث بازگشت او به پاريس شد که درست در همين زمان گرفتار اِشغال شد. فعاليت‌هاي حزب مقاومت، زندگي او را به خطر انداخت و مجبور شد به منطقه‌اي آزاد فرار کند. پس از فرار، در مزارع سيب‌زميني کار مي‌کرد و شب‌ها «وات» را مي‌نوشت که در سال 1953 آن را به چاپ رساند. پس از جنگ به پاريس بازگشت و با نوشتن منحصراً به زبان فرانسوي، وارد دوره خلاقانه شگفت‌انگيزي شد. در اين دوره «در انتظار گودو» و سه رمان «مالوي»، «مالون مي‌ميرد» و «نام‌ناپذير» را به‌عنوان شناخته‌‏شده‌ترين آثارش نوشت. در اواسط دهه 1950، «در انتظار گودو» در انگلستان، آمريکا و اکثر اروپا اجرا و خوانده ‏شد که موضوع بحث‏ و گفت‌و‌گوي بسياري از منتقدين نيز بود. نسخه‌هاي انگليسيِ رمان‌هاي فرانسوي او هم به چاپ رسيد و نمايشنامه‌هاي تازه‌اي با نام‌هاي «دستِ آخر» (1958)، «آخرين نوار کراپ» (1958) و «چه روزهاي خوشي» (1961) نيز به چاپ رسيدند. رمان پر ابهام «آن‌طور که هست» در سال 1961، به زبان فرانسوي و در سال 1963، به زبان انگليسي به چاپ رسيد. سفارش‌هاي متنوعي از بي‌.بي.سي. منجر به نگارش نمايشنامه‌هاي راديويي «همه افتادگان»، «خل‌واره»، «کلمات و موسيقي» و نمايشي تلويزيوني به نام «آره جو» شد. در سال 1964، باستر کيتون در فيلمنامه‌اي از بکت با عنوان «فيلم» بازي کرد. بکت همه‌چيز را دو بار به فرانسوي و انگليسي و براساس استانداردهاي معمول برتري مي‌نويسد. اخيراً وي در زمينه نگارش متون بسيار کوتاه و مبهم تخصص يافته که آثاري عميق و وسيع هستند و به قطعه‌هاي شکسته شباهت دارند. او به‌همراه همسرش سوزان در پاريس زندگي مي‌کند، اما نام او در هيچ دفترچه تلفن يا دفترچه ‏راهنمايي پيدا نمي‌شود.

آخرین محصولات مشاهده شده