درباره‌‌ی رانده شده

بس نبود، همان بس نبود كه از خانه رانده بودمش؟ انتقام خود را گرفته بودم... همان بس بود ديگر! اما خير، قوزبالاقوز، پدرش هم مرد. نمي‌گوييم مرگ او تقصير من بوده است: اما خوب من هم در اين امر تا اندازه‌اي مسئول بوده‌ام، بعد بچه از دست رفت؛ تازه به سختي از بستر بيماري برخاسته بود كه اين نامرد آن بي‌آبرويي را زير خانه‌ي او به راه انداخت! لازم بود آن‌قدر او را تحقير كند؟ چه كسي اين ماموريت را به او داده بود؟

آخرین محصولات مشاهده شده