درباره‌‌ی دومین نشان مردی

عصر بابا يک بار ديگر همان سوال هميشگي را مي کند، اين بار با لحن عاقدها:براي آخرين بار مي پرسم... آيا بنده وکيلم که نوشتن پايان نامه ام را به عقد شما در بياورم؟بابا همه ي مسيرها را امتحان کرده و چون به در بسته خورده حالا راه شوخي را امتحان مي کند. اما جواب من کماکان منفي است. رو مي کند به بابابزرگ و مي گويد:(( ببين جووناي امروز چطوري ان! ميخوام بهش کمک مالي کنم قبول نمي کنه.)) بابابزرگ هم در جواب بابا يک سوال کاملا مرتبط مي کند:(( پدر دوستت که باهم داشتيد حرف مي زديد کي مرحوم شده؟)) ترجمه ي سوال بابابزرگ اين است که درباره ي مادرش به من اطلاعات بده. بابا هم که خودش در اين زمينه ها استاد است و حوصله ي سوال هاي بعدي بابابزرگ را ندارد آخرش مي گويد:((چندسال پيش... فکر مي کنم از دست زنش دق کرد.))

آخرین محصولات مشاهده شده