دربارهی دختر آسیابان
اما فارست، دختر آسيابان در فضايي زندگي ميكند كه نگاه حقيرانه جامعه، به خصوص پدرش، به او اجازه نميدهد كه با وجود تواناييهاي تحسينبرانگيزش، خود را بيرون از خط و مرزهاي جنسيتي كه برايش كشيده شده، ببيند و باور كند. اما در طول زندگي خود از تبعيضها و خواسته نشدنها رنج ميبرد. خود را غاصب جاي پسري ميبيند كه پدرش اشتياق تولدش را داشت. پدري كه ناكامي و بغض اين نداري را با بيتوجهي، بيمهري و جفاپيشگي به اما تسكين ميدهد و تا بدانجا سقوط ميكند كه حاضر ميشود براي به دست آوردن نوه پسر، با دختر و عشق او به قمار بنشيند. اما با وجود تمام اين رنجها و موانع، با رفتارهاي غلط دوران خود مبارزه ميكند و...