درباره‌‌ی دختری به‌ نام سبو (بازارچه محلی) 2 زبانه

بازارچه محلي شلوغ و رنگارنگ بود و تقريبا همه‌چيز در آن‌جا پيدا مي‌شد؛ از صنايع‌دستي گرفته تا كلوچه‌هاي خوشمزه و سبزي‌هاي كوهي... همين‌طور كه سبو مشغول ديدن نقاشي‌هاي بومي بود ناگهان، چشمش به وسيله‌‌ي عجيبي افتاد كه تا به حال نديده بود، او با تعجب از پدرش پرسيد: بابا اين چيه؟ پدر گفت: اسم اين وسليه بومرنگ است. سبو گفت: خب بومرنگ به چه دردي مي‌خوره؟!...

آخرین محصولات مشاهده شده