درباره‌‌ی خوابی که آغازش تویی (مجموعه شعر)

ماجراي شاد باد و بيد را باور ندارم. عطر موهايت نباشد عيد را باور ندارم. عيد بايد لا‌به‌لاي جنگل موي تو باشم. عيد در آبادي تبعيد را باور ندارم. من به گرماي تو محتاجم، به خورشيد حضورت. بي حضورت گرمي خورشيد را باور ندارم. با تو مي‌پنداشتم زيباترين صبح جهان را. آه، اين نوروز بي اميد را باور ندارم.

آخرین محصولات مشاهده شده