چگونه انسانهاي نيک عصر پس از طوفان نوح دوباره پليدي و نيکي را درهم آميخته و انسانهاي پليد و زشت از ميان آدميان نيک خداوندي سر برکشيدهاند زيرا آنچه که نوح نشان مي دهد برگزيدن آدميان نيک و تلاش دوباره ي او در بازگشت صالحان سوار بر آب از کشتي نيکان به خاک است؛ و او که مطمئن است نيکان برگزيده ي خداوند مجدداً بپليدي درنخواهند افتاد را مي آغازد تا منطبق برآن اخلاقيات ديگري بر اساس آنچه که او از وحي خداوند به انسان به نام دين آموخته است سامان گيرد. ليکن با اين وجود و در نهايت پيامبري نوح به ما مي نماياند که نه تنها درانداختن جامعه اي همه ،نيک خير و قدسي ناممکن است؛ بلکه حتي در صورت امکان، تداوم آن امري محال ميباشد. چراکه در ادامه ي حيات و پس از آنکه نوح اين حيات را وداع مي کند اقوام برآمده از فرزندان او بر سر دوراهي نيکي و پليدي و اخلاق و بي اخلاقي قرار ميگيرند: برخي در سمت نيکي و اخلاق و برخي بر سوي پليدي و بي اخلاقي و حيات انساني هم به تعبير ديني بر مبناي نسلهاي فرزندان نوح شکل مي پذيرد.