درباره‌‌ی خانه‌ام ابریست

همان لحظه که آفتاب داشت روز مجسمه‌ها می‌تابید، صدای گنجشک‌ها را از پشت چینه‌های باغ که از فرازش می‌شد دریا را هم دید، شنیده بودم بعد به‌یاد آوردم که گیتی در دفترچه‌اش یک‌جا از یک گلی حرف زده بود که توی زمین خارک زیاد می‌روییده و اسمش گل بخشوده است. گیاهی که اگر آب به آن می‌زدی، بوی خوش می‌پراکند. بعد هم تصمیم گرفته بودم دفتر خاطرات گیتی را نشان کملوند هم تا هیچ‌وقت نفهمند که گیتی با آن همه وفادارای در حق نمکو، چطور همه‌ی آن سال‌ها توی دلش عاشق کوهسار مانده بود.

آخرین محصولات مشاهده شده