درباره‌‌ی خاطرات 1 گربه قاتل

قبول، قبول، خوب دارم بزنید. من پرنده را کشتم. به خدا من گربه‌ام.» وقتی تافی یک پرنده را داخل خانه می‌آورد الی بیچاره خیلی ترسید. بعد موش آورد. اما تافی دلیل این همه داد و قال را نمی‌فهمید. قربانی بعدی دیگر چیست؟ قربانی‌ای که قرار است از گربه‌رو وارد خانه شود. سرانجام الی دل‌نازک می‌تواند کاری کند که گربه‌ی عزیزش قبل از این‌که به دردسر بدتری بیفتد دست از کارهای وحشیانه‌اش بکشد؟ ماجراهای خنده‌دار تافی و خانواده‌ی او از زبان خود گربه‌ی قاتل.

آخرین محصولات مشاهده شده