درباره‌‌ی جوراب ساق بلند سفید و داستان‌های دیگر

دي.اچ.لارنس نويسنده­ي ناممکن­هاست، يا به عبارت بهتر نويسنده­اي­ست ناممکن؛ اگر براي هر شاعر يا نويسنده­اي قاتل به خانواده­اي باشيم که او را دربرمي­گيرد، بي­گمان بايستي لارنس را نيز در خانواده­اي از ديگر شاعران و نويسندگان ناممکن قرار دهيم که بيش از حد معاصرند، بدان معنا که هماره خود را از گذشته به آينده­اي مي­افکنند که هميشه پيش روي ماست، نه در پس ما، که هيچ­گاه نمي­توانيم آنان را در زمانه­ي خود جا دهيم؛ شاعران و نويسندگاني چون: فردريش نيچه و ژرژ باتاي. چه ممنوعيت انتشار آثار لارنس در اروپا و آمريکا تا دهه­ي 1960 و چه شهرت رو به فزوني­اش در چند دهه­ي اخير، به عنوان نويسنده­اي رسوا، هردو پيش زمينه­اي بسيار گمراه کننده به مخاطب آثارش داده است. آنچه لارنس در پي آن است هماهنگي رمانتيک انسان با طبيعت است، با تمام خشونتي که در آن هست. و البته رابطه­ي انسان با انسان به واسطه­ي طبيعت، و نه از طريق قانون يا قراردادهاي اجتماعي.

آخرین محصولات مشاهده شده