دربارهی جانشین (شاهکارهای 5 میلیمتری 14)
چاد همين كه بيدار شد فهميد اتفاقي افتاده. نورا به خانه برگشته بود. ساعات كارش از يازده صبح تا پنج عصر بود، شش روز در هفته. روالشان اين بود كه چاد ساعت چهار از مدرسه برميگشت و حوالي ساعت شش هم كه نورا ميرسيد، شام ميخوردند.
حالا نورا روي پلههاي اضطراري پشت ساختمان نشسته بود، همان پاتوق سيگاركشيهاي چاد، و چند برگ كاغذ در دست داشت...