درباره‌‌ی ترکش ولگرد

عشق رفتن به جبهه ديوانه‌ام كرده بود. نه سن و سال درست و حسابي داشتم، نه تن و بدن رشيد و تنومند. هر بار كه مي‌رفتم پايگاه اعزام نيرو، انگار كه با بچه تخس و پررويي طرف باشند، دنبالم مي‌كردند و با بد و بيراه و تهديد، بيرونم مي‌كردند...

آخرین محصولات مشاهده شده