درباره‌‌ی ترجمه تنهایی (نوشته‌هایی از سینما)

وودي آلن: مشغول فيلم‌برداري بودم كه شنيدم اينگمار برگمان مرد. پيامي از دوستي مشترك روي پيام‌گير تلفن. برگمان بارها به من گفته بود كه دلش نمي‌خواهد در يك روز آفتابي بميرد، و چون (زمان مرگش) حضور نداشتم، فقط اميدوارم در آن لحظه، هوا همان هواي ابري‌اي بوده باشد كه تمام كارگردان‌ها عاشقش هستند. من معتقدم بهتر است به زندگي در قلب‌ها و ذهن‌هاي مردم ادامه بدهي تا در آپارتمانت و بي‌ترديد فيلم‌هاي برگمان به زندگي ادامه مي‌دهند، در موزه‌ها، تلويزيون‌ها و دي وي‌دي‌ها ديده مي‌شوند، اما با شناختي كه از او دارم، اين پاداش حقيري است و مطمئنم كه حاضر بود تك‌تك فيلم‌هايش را با افزودن سالي بر عمرش تاخت بزند. و اين تقريبا به او فرصت مي‌داد تا شصت سالگرد تولد ديگر به فيلم‌سازي ادامه بدهد؛ و چه دستاورد خلاقي مي‌بود. و حتي لحظه‌اي ترديد ندارم كه اين زمان اضافي را چگونه مي‌گذراند؛ كاري را مي‌كرد كه بيش از هر چيز عاشقش بود: فيلم مي‌ساخت.

آخرین محصولات مشاهده شده