درباره‌‌ی تاراس بولبا

چرخي بخور ببينم، پسرم! چقدر مضحك شده‌اي! اين لباس‌هاي كشيشي چيست كه بر تن كرده‌اي؟ واقعا همه با اين لباس‌ها به آكادمي مي‌روند؟ تاراس بولباي پير با اين كلمات دو فرزند خود را كه در آكادمي مذهبي شهر كي‌يف تحصيل كرده بودند و اكنون پس از پايان دوره تحصيل به خانه برمي‌گشتند، استقبال كرد. پسرانش تازه از اسب پياده شده بودند. آن‌ها دو جوان بلندبالا بودند كه مانند دانشجويان فارغ‌التحصيل هنوز با شرم حضور به ديگران مي‌نگريستند. چهره‌هاي سخت و سالمشان با كرك ظريفي كه هنوز با تيغ سلماني آشنايي نداشت، پوشيده شده بود. آن‌ها از اين‌گونه پذيرايي پدر سخت مات و پريشان مي‌نمودند و با چشماني به زمين دوخته، بدون حركت ايستاده بودند.

آخرین محصولات مشاهده شده