درباره‌‌ی تادیب (روایت 1 تحقیر)

مراکش، سال 1965. درست در روزهاي اوج ديکتاتوري سلطان حسن دوم، نود و چهار دانشجوي دموکراسي خواه به دليل شرکت در تظاهراتي مسالمت‌آميز دستگير مي‌شوند. نوزده ماه زندان و انواع رفتارهاي تحقيرآميز بر سر آن‌ها آوار مي‌شود. طاهر بن جلون يکي از اين دانشجوهاست. روايتگر زنده‌ي اين زندان از جواناني مي‌گويد که جرم‌شان خواستن کمي دموکراسي است، اما حکومت نه تنها آزادي را از آن‌ها دريغ مي‌کند که مي‌خواهد انسان بودن را هم از آن‌ها بگيرد. «گويي مستقيم از هزار‌و‌يک شب بيرون آمده است، طاهر بن جلون «قصه گوي شرقي» ملت ماست. انگار بر فرشي نشسته است، دشداشه اي بر تن دارد، و کلاهي سرخ بر سر، و زير آسماني پرستاره و کنار آتش هيزم ها براي‌مان قصه مي‌گويد. در تأديب، طاهر با زباني ساده و شيوا يکي از سياه‌ترين فصل‌هاي زندگي خود را براي‌مان تعريف مي‌کند؛ نوزده ماه در اردوگاهي زنداني بوده است...» لُپوان «وراي محتواي سياسي داستان، اينجا در تأديب، تولد يک نويسنده و خشمش مطرح است و سربلند بيرون آمدن از جنگ با دشواري‌ها.» اکتواليته

آخرین محصولات مشاهده شده