درباره‌‌ی بگذار پرواز کند (سیر تحول 1 پدر)

مبارزه‌اي براي برابري در پاكستان گاهي اوقات به خوانواده‌هايي برمي‌خوردم كه پرنده‌اي را در حياط خانه‌شان نگه مي‌داشتند كه قادر به پرواز نبود. كسي، بدون شك پدر يا پسر آن خوانواده، با قيچي پرهاي اصلي آن را آن‌قدر كوتاه كرده بود كه ديگر نمي‌توانست پرواز كند. وقتي مي‌گويم بال و پر ملاله را نچيدم، منظورم اين است كه وقتي او كوچك بود، قيچي‌اي را كه جامعه براي چيدن بال و پرش آماده كرده بود، شكستم. هرگز اجازه ندادم آن قيچي به ملاله نزديك شود.مي‌خواستم دخترم در بلنداي آسمان پرواز كند، نه اين كه در حياط خاكي خانه بچرخد و هنجارهاي اجتماعي مانع پروازش شوند. كنار او ايستادم، حمايش كردم تا اين كه آن‌قدر اعتماد به نفس و قدرت پيدا كرد كه توانست بدون نياز به حمايت من، در بلنداي آسمان پرواز كند.

آخرین محصولات مشاهده شده