درباره‌‌ی به انتخاب مترجم (داستان‌های گزیده) مجموعه داستان

ايوانف ورقه‌اي از صابون اضافي را با پشت تيغ گرفت و ادامه داد: رفيق شمارو خيلي خوب يادمه. متاسفم كه دوست ندارم اسم‌تون رو به زبون بيارم. يادمه چطور تقريبا شش ماه پيش تو خاركف ازم بازجويي كردين.دوست عزيز امضاتونم يادمه... اما خب همين‌طور كه مي‌بينين هنوز زنده‌ام.

آخرین محصولات مشاهده شده