بايد به کسي مي‌گفتم که اين‌جا بوده‌ام مجموعه‌جستاري است در پنج بخش: نبودن، تنهايي، ديدن، خانه، و دوست داشتن – هر بخش نماينده‌ي مرحله‌اي است از زندگيِ نويسنده که سال‌هاي سال است از کشورش بيرون آمده و در نيويورکِ آمريکا زندگي مي‌کند. جستارها مرحله‌به‌مرحله با زندگيِ او پيش مي‌آيند: از روزهاي پرذوق‌وشوقِ نخست تا زماني که به بي‌خانمانيِ خودخواسته تن مي‌دهد، از دوره‌اي که در آستانه‌ي محقق کردنِ رؤياي آمريکاييِ «هپي فِميليِ» است تا وقتي که درمي‌يابد آمدنِ خواهرش به غربت نه مايه‌ي تسلا که به معناي بريدنِ هميشگي از سرزمينِ مادري است.‏