درباره‌‌ی او و او

باران، سقف‌ها و نماي ساختمان‌ها را شسته بود؛ ماشين‌ها و اتوبوس‌ها را، پياده‌روها و رهگذران را، از اول بهار بي‌وقفه بر لندن باريده بود. ميا از ملاقات با مدير برنامه‌هايش برمي‌گشت. كرستون از آن آدم‌هاي قديمي بود، از آن‌هايي كه حقيقت را مي‌گويند اما باوقار. به‌خاطر متانت موجود در كلامش به او احترام مي‌گذاشتند و اغلب در مهماني‌هاي شام از نكته‌هاي نيش‌داري كه زخم نمي‌زد نقل مي‌كردند.

آخرین محصولات مشاهده شده