درباره‌‌ی استادی عشق (راهنمایی کاربردی برای هنر رابطه)

در دوران خردسالی، وقتی با کسی مشکلی داریم، خشمگین می‌شویم. به هر دلیلی که باشد، خشم مشکل را پس می‌راند و ما به نتیجه دلخواهمان دست می‌یابیم. وقتی دوباره با مشکلی روبه‌رو می‌شویم، می‌دانیم اگر خشمگین شویم، مشکل عقب‌نشینی می‌کند. بنابراین پی‌درپی تمرین می‌کنیم تا استاد خشم شویم. به همین روش، استاد حسادت کردن، استاد غمگین بودن و استاد طرد کردن خودمان می‌شویم. همه رنج‌نامه‌های ما با تمرین به وجود می‌آیند. پیمانی با خود می‌بندیم و آن‌قدر آن را تمرین می‌کنیم تا به مهارتی کامل تبدیل شود. روش اندیشیدن، احساس کردن و رفتار ما، چنان برایمان عادی می‌شود که دیگر به توجه خاص نشان دادن نسبت به عمل کردمان نیاز نداریم. رفتار ما فقط نتیجه کنش‌ها و واکنش‌هایمان است. برای استاد شدن در عشق، باید عشق را تمرین کنیم. هنر برقراری ارتباط نیز مهارتی کامل است و تنها راه رسیدن به مرتبه‌ی استادی، تمرین است. بنابراین، مهارت پیداکردن در روابط با تمرین به دست می‌آید و به مفاهیم ذهنی و دست‌یابی به دانش بستگی ندارد. مهارت یافتن موضوعی عملی است، اما برای این کار، تا اندازه‌ای به دانستنی‌ها یا دست کم اندکی آگاهی بیش‌تر درباره شیوه رفتار آدم‌ها نیاز داریم.

آخرین محصولات مشاهده شده