درباره‌‌ی از عشق گفتن (عشاق غریبه ها والدین دوستان آغاز ها و پایان ها)

ناتاشا لان روزنامه نگار تقريباً 30 ساله بود که متوجه شد نقشه اي براي درک عشق وجود ندارد. در حالي که او عادت داشت عاشق شدن دوستانش را تماشا کند، اما هر چه بزرگتر مي‌شد، بايد بيشتر تصديق مي‌کرد: مشکلات روابط دوستانش ديگر نمي‌توانست مشکلات دوران جواني تلقي شود، و هر چه بيشتر در مورد پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگش ياد مي‌گرفت هر چه بيشتر روشن مي شد که سن هيچ يک از آنها را به درک اين احساس گريزان، دگرگون کننده نزديک نکرده است. يک شب در طول ماه‌هايي که متوجه شد اين درک در ذهنش وجود دارد، روي تخت نشست و سه کلمه را در يک دفتر يادداشت کرد: مکالمات از عشق گفتن در آن لحظه، لان فهميد که در مورد عشق نصيحت نمي‌خواهد، او به دنبال پاسخ يا خرد هميشه سبز نيست، اما هوس گفت‌وگوهاي صريح، گسترده و گاه ناراحت‌کننده درباره بخش‌هايي از عشق است که اغلب وجود ندارد. آن را به بحث هاي روزمره ما در مورد ازدواج، روابط خواهر و برادر، دوستي، يا پيوندهاي مادر دختري تبديل کنيد. از عشق گفتن به عنوان آزمايشي با هدف مصاحبه با متخصصان در مورد معناي عشق براي آنها، با همه بي نظمي آن، آغاز شد و به سرعت در خبرنامه اي شکوفا شد که هزاران مشترک و طيف معتبري از مصاحبه شوندگان را به خود جذب کرد. معلوم شد که لان تنها کسي نبود که آماده صحبت آشکارتر و گسترده تر در مورد عشق بود. روزنامه نگار ناتاشا لان با آميختن مقالات شخصي و مصاحبه هاي فاش کننده با برخي از متخصص ترين متخصصان عشق، ما را به قلب متناقض سه سوال کليدي در مورد عشق راهنمايي مي کند: چگونه عشق را پيدا کنيم؟ چگونه آن را حفظ کنيم؟ و چگونه وقتي آن را از دست مي دهيم زنده بمانيم؟ داستان هاي عاشقانه واقعي در اين صفحات شما را اميدوار مي کند، در حالي که بينش کارشناسان طرز فکر شما را در مورد روابط خود تغيير مي دهد. مهمتر از همه، گفتگوها در مورد عشق به شما يادآوري مي کند که عشق چيست: شکننده، محکم، پيش پا افتاده، زيبا و هميشه ارزش جنگيدن را دارد.

آخرین محصولات مشاهده شده