درباره‌‌ی آسیب مغزی

دکتر چارلي مک‌کنا، ‌بعد از سال‌ها تلاش،‌ بالاخره همه‌چيز به دست آورده است. کسب‌وکاري موفق در جايگاه متخصص پوست؟ تيک. آپارتمان بزرگ مشرف به سنترال پارک؟ تيک. شوهر وکيل خوش‌تيپ؟ دو تا تيک. بعد يک شب،‌ گلوله‌اي سمت راست جمجمه‌اش را مي‌شکافد و او همه‌چيزش را از دست مي‌دهد. چارلي که تلاش مي‌کند از آسيب مغزي‌اش بهبود يابد،‌ کم‌کم متوجه مي‌شود اتفاقات آن شب سرنوشت‌ساز در سمت آسيب‌ديد? مغزش به دام افتاده‌اند. حالا او بايد تکه‌هاي پازل را کنار هم بچيند تا هويت مردي را کشف کند که سعي کرد او را بکشد… پيش از آنکه مرد بتواند کاري را که شروع کرده به پايان برساند

آخرین محصولات مشاهده شده