درباره‌‌ی آخرین فردای او

نيك و تاشا زوجي هستند كه به خاطر دختر پنج ساله‌شان، الي، كنار هم مانده‌اند. تا اين كه يك روز صبح الي ناپديد مي‌شود. نيك مي‌داند كه او نمي‌توانسته خودش زياد دور شده باشد، كه اين تنها يك معني مي‌دهد: او خودش جايي نرفته است. چه كسي ممكن است دختر او را دزديده باشد و چرا؟ بدون داشتن هر گونه انگيزه و سرنخي وارد هزارتويي از ظن و اتهام مي‌شود. مثل تاشا، نيك هم نمي‌داند چه طور فكر كند و به كي اعتماد كند... اما بعد يك نفر ديگر شروع مي‌كند به فكركردن به جاي او. حالا نيك بايد بين دو گزينه كه هر دو در نهايت دست‌هايش را به خون آلوده مي‌كنند يكي را انتخاب كند.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده