دربارهی آخرین رویا
تابلويي پر از خون و وحشت به ديوار آويزان است، به آن خيره شدهام. تئو ميبيند و فورا از آن ميگذرد، طوري كه متوجه ميشوم و دنبالاش ميروم. ميگويد: علاقهاي به ديدن بدبختي و فاجعه روي ديوار و بوم نقاشي ندارم. حتما بايد ترسيماش كنند تا ببينند و بفهمند؟
و دستاش را مشت ميكند، عصبانيت و تلخي رنگ صدايش را عوض كرده، ميگويد: همهجا همين است. فقط كافي است رويت را برگرداني. براي من ديگر خستهكننده شده. چشمهايم خستهاند.
تازه از يكي از مسافرتهايش برگشته. تند ميرود انگار ميخواهد خودش را از موزه بيرون بيندازد. قدمهايم را با او هماهنگ ميكنم و ميگويم: اينها هدفشان سياسي يا انساني است.
بدون اينكه برگردد، ميگويد: اين را ميفهمم.
ميگويم: و هر كسي جرئت ابراز آن را ندارد.
اين را به من نگو.
رنگ صدايش دائم تيره و تيرهتر ميشود. ميگويد: كاش. به جاي كشيدن اين خطها، كار ميكردند. بهتر نبود؟
كد كالا | 46793 |
زبان | فارسی |
نویسنده | روحانگیز شریفیان |
سال چاپ | 1394 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 272 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.4 * 1.2 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 320 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.