درباره‌‌ی تولد تولد تولدت مبارک (ماجراهای ایستگاه جنگلی)

زاغچه پريد روي ميز. بسته‌ي تيله رنگي‌هايش خورد به ساعت. ساعت از روي ميز پايين افتاد. عمو لاكي از خواب پريد و داد زد: «دزد... دزد...» دزد؟ زاغچه؟ چرا؟ من كه مي‌گويم حتما اشتباه شده؟ تو مي‌گويي عمو لاكي كه اشتباه نمي كند؟ پس بيا برويم سراغ قصه تا ببينيم واقعيت چيه!

آخرین محصولات مشاهده شده