دربارهی مجسمه فورچینو ماشین The fabulous fifties fo85051
داستان پشت اين اثر:
قضيه از اين قرار است، از راديو موسيقي عجيبي ميآمد. فرانکي "Frankie" صدا را افزايش داد تا اينکه کل ماشين شروع به لرزيدن کرد. سوزان "Susan" در کنار او شروع به حرکت با ريتم کرد. روي صندلي عقب، دني "Danny"، ليلي "Lily" و ريکي "Ricky" شروع به تکان خوردن کردند که صداي الويس بزرگ بين امواج صوتي بلند شد. در امتداد خيابان، مردم درحالي که ميگذرند، براي تماشا برميگشتند. ماشين يک شگفتي واقعي بود و شور و شوق پنج بچه، مسري. وقتي در خيابان مديسون پارک کردند، بلافاصله توسط گروهي از نوجوانان محاصره شدند. دو افسر پليس که مجذوب سر و صدا شده بودند، سعي کردند از ميان جمعيتي که ديوانهوار در حال رقصيدن بودند و آن ترافيک فلج کننده عبور کنند. در پيادهرو روبروي خيابان، يک زوج مسن تر شگفت زده اين منظره را مشاهده کردند. مرد سرش را از راست به چپ تکان داد و زن با دست دهانش را گرفت تا فرياد از سر ترسش را خفه کند. کاملا مغشوش شده، سريعتر راه رفتند و بعد از دور زدن ناپديد شدند.
قضيه از اين قرار است، از راديو موسيقي عجيبي ميآمد. فرانکي "Frankie" صدا را افزايش داد تا اينکه کل ماشين شروع به لرزيدن کرد. سوزان "Susan" در کنار او شروع به حرکت با ريتم کرد. روي صندلي عقب، دني "Danny"، ليلي "Lily" و ريکي "Ricky" شروع به تکان خوردن کردند که صداي الويس بزرگ بين امواج صوتي بلند شد. در امتداد خيابان، مردم درحالي که ميگذرند، براي تماشا برميگشتند. ماشين يک شگفتي واقعي بود و شور و شوق پنج بچه، مسري. وقتي در خيابان مديسون پارک کردند، بلافاصله توسط گروهي از نوجوانان محاصره شدند. دو افسر پليس که مجذوب سر و صدا شده بودند، سعي کردند از ميان جمعيتي که ديوانهوار در حال رقصيدن بودند و آن ترافيک فلج کننده عبور کنند. در پيادهرو روبروي خيابان، يک زوج مسن تر شگفت زده اين منظره را مشاهده کردند. مرد سرش را از راست به چپ تکان داد و زن با دست دهانش را گرفت تا فرياد از سر ترسش را خفه کند. کاملا مغشوش شده، سريعتر راه رفتند و بعد از دور زدن ناپديد شدند.
كد كالا | 68379 |
نحوهی کاربری | رویمیزی |
کاربری | دکوری |
جعبه | دارد |
جنس | رزین و خاک رس |
کشور سازنده | هلند |
نحوه نگهداری | با دستمال نم دار تمیز شود - عدم استفاده ای مواد شیمیایی |
وزن با جعبه | 2500 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.