درباره‌‌ی 2 بلیت برای اتاق تاریک

«در زدند. با خودم فکر کردم چه خوب مي‌شد اگر بابا پشت در بود. يک ماه پيش بابا مُرد. قفسه‌ي سينه‌اش درد مي‌کرد و بعد از روي مبل به طرف زمين خم شد و من خيال کردم دارد دراز مي‌کشد. دراز کشيد، اما نه براي خوابيدن.»

آخرین محصولات مشاهده شده