درباره‌‌ی 1000 توی پن (گالینگور)

در فضايي جادويي و زماني تاريک، فانتزي سياه ما را به قلب داستاني مي‌برد که در آن فقط دختربچه‌هاي خوش‌قلب مي‌توانند به رستگاري برسند. جنگ جهاني دوم سياهي اين تاريکي را دوچندان مي‌کند و به خان? بزرگي راه مي‌يابد که در حوم? يکي از شهرهاي اسپانيا، ميزبان «اوفليا» و مادرش است؛ دخترکي که علاوه بر فشار تنهايي و نبود پدرش، بايد خشونت خانگي و رفتار زنند? افسر فاشيست ارتش، يعني «کاپيتان ويدال» را، که به تازگي تبديل به ناپدري‌اش شده نيز تحمل کند. داستان کتاب «هزارتوي پن» در فضايي جادويي شکل مي‌گيرد و قصه‌اي را روايت مي‌کند که با تمثيل و استعاره، خواننده را به پيامي اخلاقي مي‌رساند. مادر اوفليا که در انتظار تولد فرزندش، يعني پسر کاپيتان ويدال است، نمي‎تواند جهان خيالي دخترش را با او شريک شود؛ اما اين روياها به واقعيت مي‌پيوندد و دخترک به دنبال پري‌ها، به موجودي جادويي برمي‌خورد. «فائون» که موجودي نيمه‌انسان و نيمه‌بُز است، اوفليا را به شرکت در آزموني سه مرحله‌اي دعوت مي‌کند؛ آزموني سخت و ترسناک که براي انجام آن، اوفليا نياز به شجاعت و اعتمادبه‌نفس دارد. تعامل اوفليا با موجودات جادويي و حرکت او بين واقعيت و رويا، هنر واقعي «گي‌يرمو دل تورو» را نشان مي‌دهد که سال‌ها بعد از خلق فيلم مشهورش با همين نام، به کمک «کورنليا فونکه» اين کتاب را منتشر کرد. در پشت پرد? امتحاني که شخصيت اصلي داستان بايد از سر بگذراند مفاهيمي مثل آزادي اراده، انتخاب و قدرت تصميم‌گيري نهفته شده است؛ اراده‌اي براي مخالفت و سرپيچي از دستورات ارتش فاشيست‌ها و جهت‌گيري اخلاقي درست، حتي به قيمت يک تراژدي.

آخرین محصولات مشاهده شده