درباره‌‌ی یه بچه دیگه چه بامزه

اسم من گودون است. يك روز چشمم به شكم مامانم افتاد. مثل توپ باده كرده بود. ترسيدم كه توپ قورت داده باشد. اين را به بابا و مامانم گفتم. بابا گفت: «نترس، مامان توپ نخورده» مامان هم گفت: «همين روزها، يك ني‌ني براي تو مي‌آورم.»

آخرین محصولات مشاهده شده