درباره‌‌ی گودال گرگ‌ها

اين آغاز يك تغيير در زندگي ما بود. اگر ما آن دوربين عكاسي كداك را برنده نشده بوديم، اگر شكوفه‌هاي هلو آن سال كمتر زيبا بودند، اگر توبي آن روز آنجا پياده‌روي نمي‌كرد، اگر من خود را از نگاهش پنهان كرده بودم، اگر به او «نه» مي‌گفتم، اگر توبي ياد نگرفته بود كه چگونه عكس بگيرد و بلاخره اگر دوربين عكاسي را به خودش داده بودم و با او آشنا نمي‌شدم و او هم با من، اگر آن روز از آن راه رد نشده بوديم شايد كمتر در دردسر مي‌افتاديم. اما مهم اين است كه ببينيم هر چيز چطور تمام مي‌شود تا اينكه فقط نظاره كنيم چطور اتفاق مي‌افتد...

آخرین محصولات مشاهده شده