درباره‌‌ی گنج‌نامه (داستان‌های گنج نمکی)

لوكاس كه حسابي رفته بود تو نخ دستگاه، حواسش به حرف فروشنده نبود. بالاخره گفت: «ما بايد اون پول و حتما امشب پيدا كنيم. دستگاه از تو، نشون دادن جايي كه بايد بگرديم با من. هرچي پيدا كرديم نصف نصف.» داستان‌هاي گنج نمكي از نظر مضموني دو سويه دارند: سويه اولشان همان موضوع گنج قلابي است، اين كه اصلا دنبال چه مي‌گرديم، گنج كجا بود! سويه دوم ريشه در اين رباعي خيام دارد: آن قصر كه جمشيد در او جام گرفت...

آخرین محصولات مشاهده شده