درباره‌‌ی گلبرگ بلند دریا

اسپانيا در آتش جنگ داخلي مي‌سوزد. ويکتور به‌همراه رُزه، همسر برادر ازدست‌رفته‌اش، ناچار به ترک بارسلونا مي‌شوند. گريز از ماشين کشتار ژنرال فرانکو با عبور جان‌فرسا از کوه‌هاي پيرنه و رسيدن به فرانسه ميسر مي‌شود. رنج تبعيد و بي‌پناهي بعد‌ها، شعله‌ي عشق را در قلب‌ اين‌ دو روشن مي‌کند. پابلو نرودا، شاعر شيليايي، ترتيبي مي‌دهد تا دولت شيلي از ويکتور و رزه به‌همراه دوهزار و پانصد پناهجوي ديگر دعوت کند با کشتي ويني‌‌پگ به شيلي بروند تا آزادي و صلحي را که در ميهن خود از آن بي‌بهره بودند، آنجا بيابند. سرزميني که به‌قول نرودا، «گلبرگ بلند دريا و برف» بود و آغوش خود را به روي ميهن‌باختگان گشود، اما کودتايي که منجر به سرنگوني دولت سالوادور آلنده شد، سرنوشت آنان را بار ديگر دستخوش دگرگوني کرد. سفري در تاريخ قرن بيستم با شخصيت‌هايي فراموش‌نشدني که درمي‌يابند گاه چاره‌ي مشکل، نه در فرار که در بازگشت است.

آخرین محصولات مشاهده شده