دربارهی گاوان و آدمیان
چزاره پاوزه نويسنده تنهاييهاست، نويسنده آنان که هماره در ميان جمع حضور مييابند و در جمع حل نميشوند. نوع تنهايي شخصيتهايش چنان عمقي دارد که در ارتباطها جز در سطح نميمانند. در اشعار او انسان در معناي عميقش حضور دارد و هيچ گاه پرداختن به سياست و اجتماع، او را از پرداختن به عمق ادراکات انساني باز نميدارد.
من سرزمينم را هنگامي يافتم که همراهانم را يافتم،
سرزمين بيچارهاي که
هيچ نکردن و به آينده انديشيدن در آن فضيلت است.
کاري به تنهايي براي من و خودم انجام نميشود؛
ما نميتوانيم خود را از ريشه به در آريم، حال آن که رؤياهامان
هميشه بيهودگي و بيکاريِ صادقانه بودهاند.
متولد شديم تا در حوالي همين تپه ها پرسه بزنيم،
بدون زنان،
با دستاني بر پشت