درباره‌‌ی کتاب تراژدی 4 (اندوه و سکوت درباره تنهایی تحقیر و منفعل بودن)

درستایش مرگ طروایت تلوتلو خوردن بین زندگی و مرگ ته بدبختی کجاست؟ زینب خانم همیشه با لب‌های مچاله شده از سال‌ها نداشتن دندان می‌گفت: «مرگ برای خیلی ها عروسیه». چند روز پیش عروسی زینب خانم بود؛ با لباس جدید سفیدش که بوی کافور می‌داد تنها به خانه‌ی بخت ابدی‌اش رفت با آدرسی مشخص؛ انتهای قطعه‌های جدید، آنجا که قبرهای پیش ساخته با اتوبان آزادگان اسیر بار ترافیک فقط یک دیوار بتنی فاصله دارند. از سر قبرش تابلو سبزرنگ اتوبان مشخص است: «قطعه‌های جدید بهشت زهرا». همه‌ی آن‌ها که برای مراسم تدفین آمده بودند در یک اتحاد از پیش تعیین نشده روی یک جمله به توافق رسیدند؛ راحت شد: از زندگی که خیر ندید ایشالله حداقل آن دنیا به آرامش برسه.

آخرین محصولات مشاهده شده