12 دربارهی کاملیا و پرستارش (کاملیا 22) كامليا وقتي از خواب بيدار شد، فكرش مشغول بود. چطور امشب بايد با كسي تنها باشد كه او را نميشناسد؟ مامان بيهود تلاش ميكرد او را آرام كند. كامليا نگران بود. مشخصات کالابررسی ها0