درباره‌‌ی کارخانه‌های مرگ (جنگ بیولوژیک ژاپن 1932 تا 1945 و لاپوشانی آمریکا)

همواره اين پرسش را مي‌شود پيش رو گذاشت که ژاپن و آمريکا چه‌گونه پس از پرل هاربر، هيروشيما و ناکازاکي، نه فقط در يک صلح پايدار، بلکه در ارتباط سياسي و اقتصادي مدام باقي مانده‌اند، با توجه به اينکه تاريخ نشان داده، خيلي کمتر از اين ماجراها مي‌تواند دو کشور را دشمن ابدي کند! يکي از نکته‌هاي مغفول مانده و کمتر پرداخته شده، آزمايش‌هاي سلاح‌هاي بيولوژيکي‌ست که واحد 731 ارتش کوانتونگ ژاپن به رهبري ژنرال شيرو ايشي، روي چند ده هزار نفر اسير و غيرنظامي چيني، مغول، کره‌اي و روس در منچوري انجام داده است! حجم اين آزمايش‌ها و تنوع سلاح‌هاي ميکروبي و شيميايي چنان بود که اگر آدم بخت‌برگشته‌اي به هر دليلي در بازه‌ي زماني 1932 تا 1945 گذرش به محله‌ي پينگ فانگ شهر هاربر در منچوري مي‌افتاد، با تپه‌هايي عظيم از اجساد انساني روبرو مي‌شد که تک‌تک‌شان با وحشتناک‌ترين سلاح‌هاي کشتار جمعي، به بدن‌هايي متلاشي‌شده و ازريخت‌افتاده‌ تبديل شده‌اند که حتي لحظه‌اي چشم دوختن به آن‌ها مي‌توانست تمام خاطره‌اش از زندگي و زيبايي‌هايش را مخدوش کند. کتاب «کارخانه‌هاي مرگ: جنگ بيولوژيک ژاپن،1932 تا 1945 و لاپوشاني آمريکا» نوشته‌ي «شلدون اچ. هريس» از منظر اسناد و مدارک به‌جا مانده و انبوهي مصاحبه و تحقيق، به بهترين نحو توانسته ابعاد عظيم جنايات جنگي حکومت ژاپني را نشان دهد که با امپراتور/ خدايش هوس کرده بود همه‌ي جهان را زير يک سقف داشته باشد، ولي به هرجايي پاگذاشت جز کشتار و غارت کاري نکرد. در نقطه‌هايي مثل ماجراي منچوري است که مي‌توان به دلايل رابطه‌ي آمريکا و ژاپن رسيد و همان‌طور که هريس در کارخانه‌هاي مرگ آورده است، آمريکايي‌ها براي دستيابي به سلاح‌هاي بيولوژيک ژاپني‌ها و استفاده از تجارب‌شان، نه فقط برابر اين جنايت‌ها سکوت کردند بلکه از حکومت ژاپن حفاظت کرده و مصون نگهش داشتند. نکته‌اي که يادآور اين جمله‌ي شکسپير است: جهنم خالي است، همه‌ي شياطين همين‌جا روي زمين‌اند!

آخرین محصولات مشاهده شده