اين داستان همه چي ،دارد از سحر و جادو بگيريد تا طلسم و نفرين تا معما قتل تا خون آشام هاي وحشي حتي اسکلت هاي زنده درک ،لندي نويسنده ي مجموعه کاري کرده که با خواندن کتابش احساس کني فيلمي مي بيني که يک لحظه جوري مي خنداندت که روده بر و لحظه ي بعد جوري مي ترساندت که زهره ترک ميشوي شايد اين طوري بگوييم بهتر است يک روز يک کارآگاه حاضر جواب که اتفاقاً جادوگر حاذقي هم هست و دست برقضا توي دزدي هم خيلي مهارت دارد با دختري به اسم استفاني… اوه داشت يادمان مي رفت کارآگاه مرده و اتفاقاً اين مردنش خيلي هم به نفعش است چون با اتفاق هايي که در داستان مي افتد امکان نداشت جان سالم به در ببرد تعريف ديگر بس است خودتان کارآگاه اسکلت را که بخوانيد نمي توانيد تا آخرين کلمه ي داستان کتاب را زمين بگذاريد از بس که ماجراهايش سريع و اتفاق هايش وحشتناک است طرفداران هري پاتر و آرتميس فاول چه نشسته ايد که هرچه منتقد و آدم کتاب خوان در دنياست اين مجموعه را به شدت توصيه مي کند.