يوهانس سگي آزاد و رها است و به اين آزاد بودنش افتخار مي کند؛ اگرچه ما انسان‌ها چنين سگ‌هايي را «ولگرد» مي‌ناميم. او در پارکي نزديک دريا زندگي مي‌کند و چشم پارک است؛ يعني ناظر تمام اتفاقات پارک و مراقب تمام حيوانات آنجا او و دوستانش هر اتفاق ريز و درشتي را که در پارک مي افتد، بررسي مي‌کنند و به سه گاوميش اسطوره اي که نگهبانان تعادل اند، گزارش مي‌دهند. اما زماني که تردد انسان‌ها در پارک خيلي زياد مي‌شود، ساختماني مرموز در آن قد علم مي‌کند و کشتي اي پر از بز از راه مي‌رسد، يوهانس با حقيقتي رو به رو مي‌شود که جهانش را زير و رو مي‌کند. روايتي شاعرانه فلسفي و پرشور درباره‌ي دوستي آزادي و ديدن دنيا از نگاهي تازه.