كتاب چشم سگ سومين اثر داستاني عاليه عطايي و دومين مجموعه داستانش است. اين كتاب هفت داستان دارد كه برخي‌شان جوايزي را نصيب نويسنده كرده‌اند. جهان عطايي در اين داستان‌ها براساس بدايعي بنا شده كه در وهله نخست در سوژه خود را به رخ مي‌كشند. مثل مردي افغان كه به ثروتمندان تهراني حيوانات ناياب مي‌فروشد و يا اضطراب و ناامني‌اي كه يك شايعه در شهر به راه مي‌اندازد. عطايي انسان خود را با توجه راه رفتنش بر لبه تيغ سقوط و صعود ترسيم مي‌كند و داستان‌هايي مي‌نويسد كه مخاطب هم مي‌تواند يك جهان منحصربه‌فرد را در آن‌ها كشف كند، ‌هم مبهوت خشونت و گاهي تنهايي آد‌هايش شود. چشم سگ جهان را از منظري بي‌رحمانه مي‌نگرد و درونش تصوير آدم‌هايي تكثير شده است كه براي هوايي بيش‌تر و زماني خوش‌ترحاضرند دست به كارهايي عجيب بزنند، و در عين حال جبري به نام جغرافيا نيز هميشه با ايشان همراه است. در داستان‌هاي عاليه عطايي فرصت چنداني براي سرخوشي و رستگاري وجود ندارد....