در اثري با مضمون "دروغ" و "حقيقت" تا چه حد امکان دروغ‌ گويي و تحريف حقيقت وجود دارد؟ احتمالاً بيشتر از ديگر آثاري که چنين مضموني ندارند. کتاب حاضر در ضمن تحليل ميني‌ سريال چرنوبيل (2019) شما را به سياحتي پر دامنه در زواياي پيدا و پنهان تاريخ شوروي و رخدادهاي اطراف فاجعه‌ چرنوبيل مي‌ برد و نشان مي‌ دهد نمايشي که با اين همه کرّ و فرّ تاج تقدس بر سر حقيقت مي‌ نشاند، در عمل حقيقت را واژگونه کرده است و دقيقاً جايي اين ‌کار را انجام داده که حقيقت بسيار مهم بوده است. تأکيد انحصاري بر عنصر شوروي در فاجعه‌ چرنوبيل که با اغراق‌ ها و جعل‌ هاي پيوسته در آفرينش فضاي بصري و سير روايي رقم خورده است، يا به تعبيري "ديگري‌" سازي از قربانيان و "ديگري" سازي فاجعه که مشخصه‌ پروپاگاندايي اين سريال تلويزيوني است، الگويي منسجم و ملموس پيش چشم ما مي گذارد و چشم‌ انداز ايدئولوژيک سازندگان سريال را بازنمايي مي‌ کند. به علاوه، در چرنوبيل سه درون‌ مايه‌ "دروغ"، "فاجعه" و جهان "شوروي"، به نحوي که تقريباً به طور کامل متناظر با "دروغ"، "فاجعه" و جهان "غير‌آمريکايي/ ضد‌آمريکايي" است، به هم پيوند خورده است. آمريکا، حاضرِ غايب در شورويِ چرنوبيل است. جستار تکميلي اين کتاب در پي کشف اينکه "شوروي چرا آمريکا نشد؟" هم دريچه‌ اي نو به ديالکتيک آمريکا و شوروي در عرصه‌ انرژي هسته‌ اي و به ويژه ماجراي چرنوبيل مي‌ گشايد و هم تاريخچه‌ اي متفاوت از پويايي‌ هاي ايدئولوژيک رژيم شوروي براي احراز معيارهاي آمريکايي و خلق يک آمريکاي دوم به دست مي‌ دهد. کتاب چرنوبيل: دروغ براي حقيقت، براي پژوهش‌ گران و دانش‌ وران حوزه‌ هاي تاريخ، جامعه‌ شناسي، مطالعات علم و فناوري، رسانه‌ پژوهي و تمام علاقه‌ مندان به سرگذشت اتحاد شوروي، مجموعه‌ اي خواندني فراهم آورده است.