درباره‌‌ی چرا دودل بودن آن قدرها هم بد نیست

ما آدم‌ها عموما جهان را با ديدگاه‌هاي متعارض تجربه مي‌کنيم. چه‌بسا شغل يا دين آدم از جهتي پراهميت و رضايت‌بخش به نظر برسد، ولي از منظري ديگر کسالت‌بار يا مسخره. يا شايد دوستي از يک جهت آدمي خرفت به نظر برسد و از منظري ديگر عاقل و هوشيار. وقتي بخواهيم هم‌زمان هر دو نگرش را داشته باشيم ممکن است بي‌قرار و مضطرب شويم؛ اين موجب تشديد کشمکش بين قضاوت‌ها و ارزش‌هايمان مي‌شود، و باعث مي‌شود براي درپيش‌گرفتن زندگي‌اي هدفمند و مفيد دچار تزلزل شويم. بااين‌حال، بنا به استدلال جنيفر چرچ در اين کتاب، کشمکشِ دروني مي‌تواند نه‌فقط چاله‌چوله‌اي در مسير رفع کشمکش بلکه چيزي مفيد باشد. کتاب حاضر به شرح چند گونه از «دوپارگي‌هاي ذهني» يا ترديدهايي مي‌پردازد که مطلوب‌اند، و توضيح مي‌دهد چرا و چگونه بايد اين کشمکش‌ها را زنده نگاه داشت. چرچ به برخي نگرش‌هاي رايج دربار? هويت نگاهي انتقادي مي‌اندازد، ازجمله اين باورِ معمول دربار? روايت‌هاي زندگي که براساس آن زندگي آدمي بايد همچون داستاني «معني داشته باشد». او درعين‌حال به بررسي اين مي‌پردازد که چگونه همدلي مي‌تواند به هنگام دودلي و ترديد به کمکمان بيايد و چگونه اشکال متفاوت طنز و خنده قادرمان مي‌سازد از دودل‌بودن به نفع خود بهره بجوييم. دست‌آخر چرچ نشانمان مي‌دهد پذيرفتن واقعيت نيکوست، اما گاهي قوه تخيل مي‌تواند ياري‌مان کند.

آخرین محصولات مشاهده شده