اين کتاب، باهدف دفاع از ليبراليسم کلاسيک و يا اگر اين اصطلاح ناظر بر معاني تاريخي خاصي باشد، به بيان ديردره مک‌کلوسکي، «ليبراليسم انساني» به نگارش درآمده است. من مي‌پندارم که ليبراليسم امروزين، در سراسر جهان در معرض تهديد شديدي قرار دارد. بااينکه مبادي آن، زماني بديهي تلقي مي‌شد، اما فضايل آن، ديگربار بايد به‌وضوح بيان‌شده و مورد تجليل قرار گيرند. با کتاب «ليبراليسم»، من به دکتريني اشاره خواهم کرد که براي اولين بار در نيمه دوم قرن هفدهم ميلادي پديدار شد و در جهت محدود کردن اختيارات دولت‌ها از طريق معاهدات و درنهايت قانون اساسي بحث نموده، نهادهايي را پديد مي‌آورد که از حقوق افرادي که تحت صلاحيت آن‌ها زندگي مي‌کردند، حمايت مي‌نمود. من به ليبراليسمي که امروزه در ايالات‌متحده به‌عنوان يک برچسب براي سياست چپ ميانه استفاده مي‌شود، اشاره نمي‌کنم. همان‌گونه که در اين کتاب خواهيم ديد، مجموعه‌اي از ايده‌ها به شيوه‌هاي خطرناک خاصي از ليبراليسم کلاسيک فاصله گرفته‌اند. مقصود من به آنچه در ايالات‌متحده به آن ليبرتاريانيسم که يک دکترين خاص مبتني بر معارضه با نهاد دولت مي‌باشد، نيز نيست. مراد من، مفهوم ليبرال در معناي اروپايي، که ناظر بر احزاب راست ميانه و بدبيني آنان نسبت به سوسياليسم است را نيز شامل نمي‌شود. ليبراليسم کلاسيک، چادر بزرگي است که فراز طيفي وسيع از ديدگاه‌هاي سياسي را قرار مي‌گيرد. بااين‌وجود، تمامي آن‌ها بر روي اهميت اساسي حقوق فردي، قانون و آزادي همگاني توافق دارند.