درباره‌‌ی پین‌بال 1973

تاكسي گرفتم و خانه كه برگشتم، ديگر تقريبا نصفه‌شب بود. دوقلوها روي تخت بودند و حل كردن جدول هفته‌نامه‌اي را تمام كرده بودند. عين ورق كاغذ سفيد بودم و بوگند مرغ يخ‌زده مي‌دادم. لباس‌هايم را انداختم توي لباس‌شويي و جست زدم توي حمام تا مفصل و طولاني خودم را بشويم. بعد 30 دقيقه بودن زير آب داغ، حس كرده‌ام آماده‌ام دوباره به نوع بشر ملحق شوم، ولي حمام هم از شر سرماي منجمدكننده‌اي خلاصم نكرد كه تا عمق وجودم نفوذ كرده بود. دوقلوها بخاري گازي را از كمد درآوردند و روشنش كردند. 15 دقيقه وقت برد تا لرزيدنم قطع شود، بعد پشت‌بند مدت‌زماني كوتاه، 1 كاسه سوپ پياز كنسروي داغ خوردم. گفتم: «الان ديگه حالم خوبه.»

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده