دربارهی پیردختر و مرد مرده
«شما تقاضاي ازدواج کم نداشتهايد ولي هميشه آنها را رد کردهايد. چرا؟ هيچوقت کسي نخواهد دانست.» اينها حرفهاي يکي از مشتريهاي قهوهخانه ــ بقالي ــ خرازي دهکدهاي بود که دوشيزه کلاريس پنجاهوچهارساله مالک آن بود. ما نيز نخواهيم فهميد چرا کلاريس، باآنکه بسيار اجتماعي و مشتريمدار بود، تنها زيست و تنها ماند. ولي متوجه خواهيم شد کلاريس در وجود خود گِرهي دارد که بهواسطهي آن نميتواند با مردها ارتباط برقرار کند. در جواني، از ملاقاتها پرهيز ميکرد و اکنون در آرزوي ديدار «مردي که نتواند از خود دفاع کند» زندگي ميکند. ناگهان، سروکلهي مردي پيدا ميشود که انتظارش نميرود. مرد به سالن قهوهخانه پناه ميبرد و آن جا ميميرد. اکنون، مرد مُرده از آنِ کلاريس است و موجي از مهر، محبت و فداکاري کلاريس را وادار ميکند تا از اين جسمي که مقابل اوست چنان مراقبت کند، گويي زندگي زمينياش پايان نيافته است. کلاريس داستان مرد را خلق ميکند و قصهاي براي خودش و او ميسازد. ولي خيلي زود متوجه ميشود که مرد مُرده نميتواند چيزي به او هديه دهد.
كد كالا | 311390 |
زبان | فارسی |
نویسنده | ویولت لودوک |
مترجم | آزیتا لسانی |
سال چاپ | 1404 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 90 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 13.5 * 20.2 * 0.8 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 83 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.