دربارهی پیدا کردن چیکا (دختری کوچک زلزله و ایجاد خانواده)
آقاي ميچ! چرا نمينويسيد؟
چيکا روي فرش دفترم دراز کشيده است. به پشت غلت ميزند. با انگشتهايش بازي ميکند. او صبح زود آمده، وقتي که هنوز نور ضعيفي از پنجره ميتابد. گاهي اوقات يک عروسک يا يک دسته ماژيک همراهش دارد، گاهي اوقات هم هيچچيز با خودش نميآورد.
لباس راحتي آبي رنگش را پوشيده بود. طرح عروسک پوني روي بلوزش و ستاره روي شلوارش نقش بسته بود. قبلترها، چيکا دوست داشت هر روز بعد از مسواک زدن، لباسهايش را خودش طوري انتخاب کند تا رنگ جورابها و پيراهنش به هم بيايد. اما حالا ديگر اين کار را نميکند.
چيکا بهار پارسال که درختهاي حياطمان تازه داشت شکوفه ميزد فوت کرد، درست مثل الان که دوباره بهار شده و درختها در حال شکوفه زدن هستند. نبود او نفسمان را گرفت، خوابمان را، اشتهايمان را، من و همسرم مدتهاي طولاني به روبرو خيره ميشديم تا کسي حرفي ميزد و ما را از آن حال بيرون ميکشيد.
تا اينکه يک روز صبح، چيکا دوباره برگشت... .
كد كالا | 248807 |
زبان | فارسی |
نویسنده | میچ آلبوم |
مترجم | محمدجواد شیری |
سال چاپ | 1398 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 200 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 234 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.
مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند
قرعه زندگی
18,500 تومان