درباره‌‌ی پوست پلنگ بر پشت پلنگ

آن حکايت هم که ما در قديم خوانده بوديم: «خر در پوست شير» صورت صحيح آن، «خر لنگ در پوست پلنگ» است که قافيه دار و مسجع هم هست و همان است که گفته اند، خري لنگ، پوست پلنگي کهنه در راه ديد، گفت: چه بهتر که آن را بپوشم و از صدمه بار و چوب و سيخ (چاردوالو) چارپاداران رهايي يابم و چنين کرد و پوست پلنگ را پوشيد و رفت بالاي کوه و راحت به چرا و استراحت پرداخت، عابران هم با احتياط از دور مي نگريستند و مي گريختند. با خود گفت: حالا که مردم مرا پلنگ مي دانند چه بهتر که يکي دو بار نعره هم بزنم که بيشتر بترسند و از اين نزديکي ها اصلا عبور نکنند و چنين کرد يعني صداي عرعر خود را به قول اصحاب تلويزيون تا لول Level آخر بلند کرد. مردم وقتي عرّست خر را شنيدند، فهميدند که او پلنگ نيست و خر است، پس با چوب و چماق به جان او افتادند و پوست پلنگ را از او بازگرفتند و «گاله خاک کشي» بر پشتش نهادند و او شد «همان خر سيا و راه آسيا». -از متن كتاب

آخرین محصولات مشاهده شده