درباره‌‌ی پناه بر دی تی(دفترچه خیالات روزانه)

پناهگاه بود، ولي پناه به آن هميشه با امن عيش نبود. زير و زبري تند احوالش به ورق بازي شبيه بود که معلوم نبود الان کدام برگ را رو مي کند. کودکانگي با جوانسري، معصوميت و گستاخي زيبايي با هوش را همراه کرده بود. چشمهايش از منهاي مظلوميت تا به اضافه بيرحمي قيقاج مي رفت. مثل همه فم قتل ها، با دروغ صادق بود مانند گريت مسترهاي شطرنج همزمان با جمعي از آماتورها بازي مي کرد، هرچند از هم? آنها نمي برد گاهي تقلب هم مي کرد. سورئاليسم روي يخ روي آتش، رقص تانگو مي کرد.

آخرین محصولات مشاهده شده