دربارهی پل شاخ زرین
جوان است و در پي کشف دنيا و تجربههاي تازه . پس در استانبول سوار قطاري ميشود که اين « کارگر خارجي » آينده را به برلين خواهد برد : امينه سوگي اوزدمار از نگاه دختري 17 ساله که کلمهاي آلماني نميداند و به همين دليل هم در فيلمي که در مقابل چشمانش در جريان است ، بيشتر از آنکه بشنود ، ميبيند، از برلين دهه 60 سخن ميگويد ، از مردم برلين ميگويد ، آنهايي که مثل خود او در تلفنکن کار ميکنند و در خوابگاه اقامت دارند و در آشينگر سوپ نخود ميخورند و با تمامي ديدهها و شنيدههايش از قيام دانشجويي در برلين ناآرام ، به عنوان هنرآموز رشته هنرپيشگي به استانبول بازميگردد و سال 68 متفاوتي را در آنجا از سر ميگذراند: خشنتر و کابوسوارتر از آنچه که در کشورهاي غربي در جريان است. او با زباني تصويرگر و ريتميک ، داستان بيدارياش را از چشم زني سرگردان ميان دو دنياي متفاوت شرح ميدهد ، از انفجار سياسي جهان آن روز مينويسد و از شوق و اشتياقش به تئاتر . قسمتي از متن کتاب : در خيابان اشترزن باران ميباريد . مردم چتر به دست وارد تئاتر هبل ميشدند و چتر به دست از آن بيرون ميآمدند. تاکسيها که ميايستادند ، چترها بسته ميشدند ، زنها دامنهاي بلندشان را کمي بالا ميگرفتند و سوار ميشدند. هنوز هم باران ميباريد . شبها دلم هواي شنيدن صداي ريضان را ميکرد . در تختم سيگار ميکشيدم و ته سيگارها را زير تختم ميانداختم . دائم به دستشويي ميرفتم ، روي توالت فرنگي مينشستم و از پنجره کوچک دستشويي بيرون را نگاه ميکردم. ساختمان وونايم شبيه حرف U بود . وقتي روي توالت مينشستم ، حياط و بعد آن جناح ساختمان را ميديدم و گاهي زني را که او هم روي توالت نشسته بود . شبها ساعتي که در سالن وونايم بود ، تيکتاک ميکرد و باران ميباريد و ميباريد .
كد كالا | 255686 |
زبان | فارسی |
نویسنده | امینه سوگی ازدمار |
مترجم | پرستو خانبانی |
سال چاپ | 1399 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 292 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1.8 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 288 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.