دربارهی پرندگان به سوگ او میروند
با خودم گفتم شايد ديگر هيچ وقت نتواند باغ را ببيند. ميخواستم همه چيز را نشانش بدهم. دلم ميخواست در آغوش من آرام بگيرد و آن جا را تماشا کند، باغي را که يک عمر درختانش را هرس کرده بود، کلنگ در دست اعماقش را کاويده و هر شاخه و هر برگش را بارها لمس کرده بود. دلم ميخواست وقتي او يک دل سير باغ را تماشا ميکند، باغ هم به او بنگرد. درست وقتي با اين خيال داشتم برميگشتم، ناگهان تعادلم را از دست دادم و از ترس افتادن پدرم داد زدم اي واي!
اگر از تعليقها و گرههاي زندگي و پيچيدگي روابط بين انسانها خستهايد و ميخواهيد دمي را در حال و هوايي ديگر بگذرانيد، اگر بخشيدهايد يا بخشيده شدهايد اما حسرت و افسوس روزهاي گذشته رهايتان نميکند، اگر داستانهاي بسياري از پدران و پسران خواندهايد اما ميخواهيد از پنجرهاي ديگر به رابطهي پدر و پسر نگاهي بيندازيد، اين کتاب براي شما نوشته شده است، براي فرزندان و پدران، پدراني که به قول راوي «تنهاييهاي نقش بسته بر پيشاني مايند».
كد كالا | 266472 |
زبان | فارسی |
نویسنده | حسنعلی تپتاش |
مترجم | مژده الفت |
سال چاپ | 1400 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 184 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.3 * 21.3 * 1.2 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 183 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.