درباره‌‌ی پایانی که آغاز من است (واپسین گفت و گو و آخرین نگاه به گذشته)

«همه‌چيز تاريخ است. همه‌چيز را بايد در بستر تاريخي آن مشاهده کرد و بايد بگويم هرگاه که تاريخ به زايش مهمي مي‌رسيد آن را حس مي‌کردم. در تمام دوران کار ژورناليستي‌ام صداي پاي تاريخ را به‌وضوح مي‌شنيدم.» تيتسيانو ترتساني ايتاليايي و خبرنگار اشپيگل بود و در تمام بزنگاه‌هاي عصر خود چونان شاهدي عيني حاضر مي‌شد و مي‌کوشيد جانب درست دورانش را بسنجد و گزارش دهد. کتاب حاضر گفت‌وگوي اوست با پسرش درباره? هر آنچه در عمر شصت‌وچند ساله‌اش در اقصي‌نقاط جهان ديد و لمس کرد. زاويه? ديد ترتساني به جنگ‌ها و انقلاب‌ها و اتفاقات فرهنگي، عمدتا در آسيا، زاويه‌اي است به دور از سياست و منش معمول ژورناليستي. چشم او چشمي است که جزئيات و کليّات را به موازات يکديگر شالوده? مشاهدات مي‌کند و طريق ديدن تاريخ را به ميداني ديگر مي‌برد. او معتقد است: «کسي که حوادث روز را در بستر تاريخي آن دنبال نکند از هيچ‌چيز سر در نمي‌آورد… کسي که تاريخ را نفهمد روزگار خودش را هم درک نخواهد کرد. روزنامه‌نگاري که وقايع روز را توصيف مي‌کند، اگر در همان محدوده بماند، مانند کسي است که جهان را از پشت ميکروسکوپ مي‌بيند، درحالي‌که تو براي ديدن دوردست‌ها به تلسکوپ نياز داري.»

آخرین محصولات مشاهده شده